نا نوشته هایم ... 4
***...***
نا نوشته هایم ...
***...***
به من خندیدی ... وقتی که رازم را به تو گفتم ...
به من خندیدی ... وقتی از غصه هایم به تو گفتم ...
به من خندیدی ... وقتی از غم و اندوهم به تو گفتم ...
به من خندیدی ... وقتی که به تو گفتم عاشقم ...
به من خندیدی ... وقتی که می گریستم ...
به من خندیدی ... وقتی که فریاد دلتنگی می زدم ...
به من خندیدی ... وقتی رهایم کردی ...
به من خندیدی ... وقتی که در زیر بارون موندم ...
به من خندیدی ... وقتی که میمم را پیدا نکردم ...
به من خندیدی ... وقتی آشکارا رازم را گفتی به هرکس ...
به من خندیدی ... وقتی که هستی ام فنا شد ...
به من خندیدی ... وقتی که غزاله به میمش نرسید ...
به من خندیدی ... وقتی که غزاله در رویاها مرد ...
به من خندیدی ... وقتی که تنها به رویت لبخند میزدم ...
به من خندیدی ... وقتی که در رویاهایم بودم ...
به من خندیدی ... وقتی که به تو اعتماد کردم ...
به من خندیدی ... وقتی که من در بغض هایم شکسته شدم ...
به من خندیدی ... با ترانه هات ...
با اشعارت ...
با حرفهات ...
***...***
نا نوشته هایم ...
***...***
نظرات شما عزیزان: